سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دانشمندان پیروی کنید که آنان چراغ های دنیا و آخرت اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :2
کل بازدید :1059
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/2/18
2:26 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
hossein khodadadi[0]

خبر مایه

رمز پیروزهای بزرگ

رمز پیروزی، کار، تعقل، اندیشه

 


لحضه های گرانبهای زندگی که مجموعا عمر آدمی را تشکیل می‌دهند، دارای ارزشهای فراوانی می باشند که توجه و آگاهی و بهره برداری صحیح و مناسب از آنها موجبات رشد و تعالی را فراهم می‌سازد و غفلت از آنها خسرانی عظیم در بر دارد.


امام على علیه السلام فرمود:

مَنِ اشْتَغَلَ بِما لا یَعْنیهِ فاتَتهُ ما یَعْنیهِ ؛ کسى که به کارى بپردازد که به او مربوط نمى‏شود، کارهاى مربوط و مفید براى او از دستش مى‏رود. (غررالحکم ج5 ص312 )

زمان، امانتى در اختیار ماست تا با بهره‏گیرى از آن، به هدف برسیم و سود ببریم. زمان محدود است و کارها و اشتغالات، نامحدود و فراگیر.

کسى که بر فرصت ها و عمر خویش حاکم باشد، مى‏داند که آن را کجا و چگونه صرف کند و این سرمایه را در کجاها خرج نکند و در کدام راه به کار گیرد که برایش سودآور و مفید باشد.

این مدیریت بر زمان، شرط نخست توفیق در کارهاست.

پس، باید کارها را درجه‏بندى و اولویت‏بندى کرد و از پرداختن به آنچه به درد ما نمى‏خورد و به کارمان نمى‏آید پرهیز کرد.

این کار، جلوى حسرت ها و پشیمانی هاى بعدى را مى‏گیرد.

در سیره پیامبر خدا و بعضى از ائمه هم نقل شده که آن بزرگواران آنچه را که لایعنیه بود، ترک مى‏کردند، یعنى حرف زدن، کار کردن و پرداختن به آنچه در قلمرو نیازها، خودسازی ها و منافع دنیوى و اخروى آنان نبود، در پرونده کارى آنان جایى نداشت.

چیزى مى‏گفتند که بازده داشته باشد، نه لغو. کارى مى‏کردند که مفید و لازم باشد، نه بیهوده.

اگر انسان، عاقلانه براى کارهایش برنامه‏ریزى نکند و نیرو و فرصت و جوانى و امکانات را صرف کارهاى غیر لازم، غیر مفید و کم اهمیت کند، از اینکه کارهاى لازم‏تر و مهمتر از او فوت مى‏شود. پشیمان خواهد شد.

 

به کارى بپردازیم که بیرزد و بصرفد!...

امام سجّاد(علیه السلام) در فرازی از دعای خود به خداوند عرض می کند: «وَ عَمِّرنِی ماکانَ عُمرِی بِذلَةً فِی طاعَتِکَ، فَاِذا کانَ عُمرِی مَرتَعاً لِلشَّیطانِ فاقبِضنِی اِلَیکَ؛ ... تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا کن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر.»(صحیفه سجادیه، دعای بیستم بند6)

به کارگیرى اندیشه و فکر در تصمیم‏گیریها، انتخاب‏ها، گفتن‏ها و داورى‏ها، نشانه خردمندى و فرزانگى است. همچنانکه یک خیاط، براى دوختن لباس، ابتدا اندازه مى‏گیرد، سپس قیچى را بر پارچه نهاده، آن را مى‏برد. تصمیم‏هاى ما در زندگى نیز، کمتر از بریدن یک پارچه و دوختن یک جامه نیست

فرصت هاى بى‏برگشت

امام على علیه السلام فرمود:

مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً یَرْتَوى مِنهُ فَلَمْ یَغْتَنِمْهُ ُوشِکُ اَنْ یَظْمَأَ وَیَطْلُبَهُ وَلَمْ یَجِدْهُ ؛  کسى که آبشخور گوارایى بیابد که مى‏تواند از آن سیراب شود، ولى آن را غنیمت نشمارد، ممکن است تشنه شود و آن را بجوید، اما دیگر آن را پیدا نکند! (غررالحکم ج5 ص227 )

فرصت، مرغ گریزپایى است که اگر قدرشناسى نشود، پر مى‏کشد و از دست مى‏رود.

مرغى است که ز بامى که برخاست، مشکل نشیند.

تشنگى همیشه هست، ولى آب و چشمه همواره در اختیار نیست.

وقتى فرصتى مناسب براى کار خیر، براى آموختن علم، تربیت نفس، خودسازى، حقگویى و نشر فضایل هست، وقتى تو هم نیرو و امکانات و فرصت جوانى و مجال بهره‏ورى دارى، کفران نعمت است اگر فرصتها را تباه سازى، یا نعمتها را هدر دهى، یا از مجال پیش آمده، به نفع حق و خوبى و پاکى استفاده نکنى و شکر عملى نعمت را به جا نیاورى.

حسرتهاى آخر عمر و افسوس هاى بى‏ثمر براى غفلتهاى دوران جوانى بسیار تلخ است.

از هم‏اکنون، باید از غصه‏هاى آینده جلوگیرى کرد راه آن هم قدرشناسى از مواهب و شرایط است.

تا مجال هست، باید نفس کشید، سیراب شد، توشه برگرفت و بار راه طولانى آخرت را بست.

آنان که عمرى در انتظار داشتن و یافتن قدرت و امکانات بودند، اینک، این مجال، این گوى و این میدان!...

مبادا با سهل‏انگارى، فرصتها تلف شود و تشنگى آینده را چشمه و آبشخورى نباشد که پاسخ دهد!

تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا کن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر

اول اندیشه، وآنگهى گفتار

امام على علیه السلام فرمود:

قَدِّرْ ثُمَّ اقْطَعْ وَ فَکِّرْ ثُمَّ انْطِقْ ؛ اندازه گیر، سپس بِبُر. بیندیش، آنگاه بگو. (غررالحکم ج4 ص506)

به کارگیرى اندیشه و فکر در تصمیم‏گیریها، انتخاب‏ها، گفتن‏ها و داورى‏ها، نشانه خردمندى و فرزانگى است.

همچنان که یک خیاط، براى دوختن لباس، ابتدا اندازه مى‏گیرد، سپس قیچى را بر پارچه نهاده، آن را مى‏برد. تصمیم‏هاى ما در زندگى نیز، کمتر از بریدن یک پارچه و دوختن یک جامه نیست.

حرفهاى نسنجیده، پشیمانى مى‏آورد.

کارهاى بى‏حساب و تصمیم‏هاى عجولانه و اقدامات بى برنامه گاهى زیانبار است.

در کلام دیگر مولا علیه السلام نشانه عاقل آن است که اول مى‏اندیشد، آنگاه لب به سخن مى‏گشاید، ولى جاهل کسى است که اول حرف مى‏زند، سپس نسبت به محتوا و نتایج و آثار آن مى‏اندیشد. مرز عقل و جهل همین است.

کنترل زبان و مهار گفتار، و آینده‏نگرى و فرجام اندیشى مانع ندامتهاى بعدى مى‏شود.

اگر چیزى را نگوییم، بعداً با گفتن، قابل جبران است چون همان سخن و زبان در اختیار ماست.

ولى... آنچه نبایست بر زبان آید، اگر بى‏فکر و تأمل بر زبان آمد و به گوش دیگران رسید، تیرى است که از کمان رها شده و آبى است که برزمین ریخته است.

بارى... اول اندیشه، آنگاه گفتار و اقدام!